به گزارش شهرآرانیوز عمری همه مهدکودکها زیرمجموعه بهزیستی بودند تااینکه اعتراضات بهنحوه مدیریت بالا گرفت و همهچیز از پایه دگرگون شد. پسازآن بود که این مسئولیت از سوی شورایعالی انقلابفرهنگی به وزارت آموزشوپرورش تفویض اختیار شد. نهتنها سرپرستی مهدها را برعهده گرفتند، بلکه نهادی متولد شد به نام سازمان ملی تعلیموتربیت کودک تا ساماندهی کودکان صفر تا ششسالهای را که به قول خودشان هیچ نهاد متولیای نداشتند زیر پروبال خود بگیرند.
این اسبابکشی سازمانی، اما نه کار سادهای بود، نه کاری بدون دردسر. از بیرغبتی این جابهجایی از سوی مدیران و مؤسسان که بگذریم، هنوز هم این تردید وجود دارد که آیا آموزشوپرورش با همه دغدغههایش از عهده این ساماندهی برمیآید؟ در شکل جدید، از نگاه آموزشوپرورش اصل تربیت است، نه نگهداری، و تغییرات مهمی رقم خورده که هنوز هم مراکز را در سرگردانی نگه داشته است. گزارش امروز، روایت برخی از این سرگردانیهاست و شاید این گزارش شمارههای دیگری هم داشته باشد.
از سال ۱۳۹۹ اساسنامه سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک شکل گرفت، اما این سازمان فعالیت رسمی خودش را از سال ۱۴۰۰ شروع کرد. براساس تقسیم بندی آنها کودکستان به دو دوره تقسیم شد. دوره اول شامل تولد تا دوسالگی و دو تا سه سالگی است. دوره دوم نیز سه تا چهار، چهار تا پنج و پنج تا شش سالگی را شامل میشود. شنیدن مشکلات را از مدیران و مؤسسان آغاز میکنیم.
مدیر یکی از کودکستانها با ۱۰ سال سابقه کار که به گفته خودش آنچه در این چندماه بر او گذشته، او را تا مرز ورشکستگی مالی پیش برده است، میگوید: هشتاد سال مهدکودکها زیر نظر بهزیستی بودند و چهارچوب مشخصی داشتند، اما ناگهان طوری تغییر کردند که همه را شوکه کرد.
نمیداند بزرگترین مشکل، تأخیر در اعلام شهریه هاست یا تغییر ساعات کاری، اما هرچه هست، اوضاعشان خوب نیست: ابتدای هرسال به والدین اعلام میکنم که این شهریه علی الحساب است و امسال یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان گرفتم برای ساعت کاری از ۶:۴۵ تا ۲:۴۵ بعدازظهر. امسال آخر بهمن شهریهها ابلاغ و شگفت اینکه گروه سنی دو بخش اعلام شد.
یکی گروه صفر تا سه سال که براساس همان ساعت کاری گذشته و ۴۴ ساعت در هفته چیدند و شهریه اینها که گروه شیرخوار بودند تا ۳ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان رسید. درحالی که اول سال براساس روال هرسال گفته بودم حداکثر ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان افزایش خواهد داشت. شیفت بعدی هم به نوباوه، پیش دبستانی یک و ۲ تغییر کرد، با کاهش ساعت کاری ۲۲ ساعت در هفته بدون روزهای پنجشنبه.
این مدیر توضیح میدهد: یعنی برای یک گروه افزایش شهریه بود و برای گروه دیگر کاهش ساعت کاری و این صدای اعتراض همه والدین را درآورد. باید از والدین شیفت ۲ به ازای هر ساعت اضافه ماندن کودک، شهریه بیشتری میگرفتم، آن هم شش ماه گذشته از سال.
همان طور که فکرش را میکرد، رساندن پیام والدین را به شدت معترض کرد، به طوری که عدهای نه تنها اضافه شهریه را پرداخت نکردند، بلکه یک گروه اعتراضی هم راه انداختند.
مسئولان میگویند قرار است اصلاحات انجام شود، اما چه وقت؟ وقتی من ورشکست شدم؟ پارسال ۳۰ میلیون تومان اجاره میدادم و امسال شده است ۱۲۰ میلیون تومان. مجبورم براساس قانون خودشان بچهها را یک نوبت نگه دارم و ساعت کاری پرسنل را کم کنم. با شهریه ۳ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان کمر والدینی که فرزند شیرخوار دارند، میشکند. چطور این اعداد را تعیین کردید؟ حتی اگر سال بعد اصلاح کنند، یک سالی که با تورم گذرانده ام چه میشود؟ هیچ حمایتی از ما نمیشود.
مهد او در منطقه کوثر است. سابقه کار در دو دوره مدیریتی را هم دارد، اما این چندماه مشکلات زیادی داشته است: یکی از مشکلات ما در زمان آلودگی و سردی هوا این بود که شبیه مدرسهها تعطیل شدیم. این چه قانون خنده داری است؟! ما فرزند والد شاغل را پذیرش میکنیم. کارمند دولت میتواند گاهی مرخصی بگیرد، اما مادری که در بخش خصوصی است چه؟
شاید باورتان نشود، اما من یک نوزاد دوماهه دارم که مادرش در یک شرکت خصوصی کار میکند که با ترس ازدست دادن موقعیت شغلی حتی مرخصی زایمان هم نرفته است. حالا مهدکودک را برای چنین مادری به دلیل آلودگی هوا تعطیل میکنید؟ اگر کودک را کنار همسایه و پرستار گذاشتند و آسیبی دید، کدام ضرر بیشتری دارد؟ قوانینی که وضع میکنند همچنان آزمون و خطاست و ضررش هم برای خانواده هاست، هم برای مدیران.
مشکل دیگری که از آن سخن میگوید، فرایند تطبیق مجوزهاست: آموزش وپرورش همچنان به ما مجوز فعالیت نداده است. اوایل تغییر مدیریت سازمانها با همان مجوزهای بهزیستی به فعالیت خود ادامه دادیم و به تازگی شروع کردند به تطبیق مدارک. پارسال برای کسب مجوزها اقدام کردیم و نزدیک به یک سال و نیم است که مشغولیم. شهریهها باید مهرماه اعلام میشد که وقتی والد ثبت نام میکند، شهریه را اعلام کنیم و این تأخیر باعث شد مدیران متضرر بشوند.
مؤسس یکی دیگر از مهدهای شهر هم از همین نوع اعتراضات دارد؛ از اینکه آموزش وپرورش به آنها چارت قرارداد نداده و شنیده است که «از قراردادهای گذشته استفاده کنند» و اضافه میکند: من با این قرارداد ضرر کردم. برای گرفتن شهریه به شورای حل اختلاف شکایت کردم، اما گفتند باید به بهزیستی مراجعه کنید. بعضی والدین رفتند آموزش وپرورش اعتراض کردند که شهریه زیاد است و مسئولان هم اعلام کردند: «تخفیف بده و بقیه شهریه را نگیر!» این حمایت نیست. انگار خودمان باید با هر ابزاری که هست، شهریه را بگیریم و اگر نگرفتیم، آموزش وپرورش از ما حمایت نمیکند.
نسرین مربی یکی از همین مهدهای زیرمجموعه آموزش وپرورش است. سابقه کارش با امسال پانزده ساله میشود. کلامش از دلخوری حکایت دارد: من تجربه کار در دوران مدیریت بهزیستی و آموزش و پرورش را دارم. اوایل این انتقال، فکر میکردیم حتما آموزش وپرورش بهتر سازمان دهی میکند، اما این طور نشد. همه آموزش هایمان را گذاشتیم کنار و از نو برنامه ریزی کردیم. من به عنوان مربی در آموزش بلاتکلیفم.
زهرا در یکی از مهدهای پایین شهر کار میکند: من دو سال بیشتر سابقه کار ندارم. مدیریت مهد به خاطر تعطیلیهای پارسال حقوقمان را کم کرده است، چون از عهده تأمین هزینهها برنمی آید. هیچ قولی هم برای سال بعد نداده است؛ یعنی احتمال دارد بیکار شوم.
یک سوی اعتراضات به این تغییر مدیریت، والدین هستند. آنها اگرچه جزئیات را نمیدانند، میدانند که وضعیت خوب نیست. مادر ارمیا میگوید: آموزشها نامشخص است. اول سال گفتند ما زیرمجموعه آموزش و پرورشیم و آموزش زبان انگلیسی نداریم، اما یک ماه بعد در جلسه اولیاومربیان گفتند یک روز در هفته کلاس زبان داریم. مهدها هیچ برنامهای ندارند.
دستیار دندان پزشک است و روزی دو شیفت سرکار میرود. مهسا به ساعات کاری کودکستانها اعتراض دارد: من تا از محل کارم به مهدکودک برسم ساعت ۳ ظهر است، درحالی که پرستارها تا ساعت یک در مهد هستند. مگر مسئولان نمیدانند مهدکودک برای خیلی از مادرها نقش خانواده برای نگهداری کودکشان را دارد؟ به علاوه همه خانوادهها از عهده اضافه شهریه نگهداری برنمی آیند. کاش برای سال بعد این قانون را تغییر بدهند.
مهد دختر نازنین در بولوار معلم است و او نیز میگوید: کیفیت آموزش مهدها در گذشته بهتر بود. اگر پول میدادیم، لااقل مطمئن بودیم که دارند آموزشی میبینند، ولی حالا انگار همه چیز محدود شده است. هر چه میخواهیم، میگویند آموزش وپرورش اجازه نمیدهد. مهدها هم شبیه مدرسهها شده اند، بی کیفیت و با شهریه زیاد.
گفت وگوی دیگر را با آزاده، مادر نفس شش ساله، انجام میدهیم. دخترش را در یکی از مهدهای منطقه طلاب ثبت نام کرده است. او به شهریه بالا اعتراض دارد و اتفاقا یکی از همان خانوادههایی است که شهریه اضافه را هنوز پرداخت نکرده اند: اول سال گفتند ۱۸ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بدهید، اما با این همه تعطیلی و ساعت کاری کم این مبلغ شهریه معنی ندارد. من دو بچه مدرسهای دیگر هم دارم و شوهرم کارمند شرکتی یک سازمان است. اگر به خاطر اجبار مدرسه نبود، امسال هم نمیگذاشتمش پیش دبستانی. مرکزشان کنار مدرسه است و از ساعت ۸ صبح آموزش دارند تا ۱۲:۳۰ که با کلاس اولیها تعطیل میشوند. برای این تعداد ساعت باید این همه شهریه بدهیم؟!